کد مطلب:94569 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:126

خطبه 152-ستایش خدا












[صفحه 383]

با طراوت ایمان و اعتقاد به خدا و قرآن، روح خویش را تطهیر كنید سپاس بی مثال آفریدگاری را سزاست كه آفرینش و آفریدگانش دلیل بر هستی و وجود او هستند، و نوآوری در كار خلق و مخلوق، گواهی است از جاودانگی، و نامحدود و بی آغاز بودن ذات پاكش. یكسان بودن كیفیت ظاهر آفریده ها با یكدیگر، شاهدی صادقند بر اینكه برایش شبیه و همسانی نبوده و مرغ وهم را توان طیران، به كنه ماهیتش نیست به دلیل تفاوت فراوان میان آفریننده و آفریده شده، و نیز بجهت اختلاف میان نامحدود و محدود، و بی نهایت و نهایت، و بخاطر وجه تمایز بین پروردگار و پرورده، هیچ پوششی او را در پرده استتار فرو نمی پوشد او خدائی است یكتا، نه آن یك كه در شمار و عدد به حساب آید، و آفرینده ایست بی همتا نه آنكه از جنبش و حركت به رنج آید، و شنوائی دانا و بینائی است آگاه، نه آنكه او را گوشی و مردمك دیدگانی باشد نزدیك است، نه در حد زمان و مكانی نزدیك، و دور است نه به دوری راههای بعید. آشكار است، نه چنان آشكاری كه در حد چشم بشر آید، و نهان است، نه به سبب كوچك بودن به دلیل قدرتی بی مقیاس از اشیاء، جداست و به جهت فروتنی به او و بازگشت بسوی او، هیچ شیئی به ذات پاكش همبس

ته نیست آنكس كه او را به وصف كشد، او را محدود وصف دانسته و كسی كه او را محدود به توصیف داند، پس او را معدود و محدود كرده. هر كس او را بشمرد، مهر ابطال بر ازلی بودنش نهاده، و آنكه بگوید: او چگونه است؟ بر آن بوده تا او را در قالب، چون و چند، به وصف آورد كسی كه بگوید: او كجاست؟ برایش مقام و مكانی قائل شده، حال آنكه او خداوندی است كه از ازل و ابد، توانا و دانا بوده است و ازل و ابدیتش را آغاز و انجامی نیست

[صفحه 384]

جای هیچ انكار نیست كه آفتاب خلافت دمید و فروغ عدالت بر همه جا پرتو افشان شد آنچه باید عیان شود، هویدا گردید و راه انحراف بسته و طریق انصراف از حق، نابود گردید و پروردگار مهربان گروهی را به گروهی، و روزی را به روز دیگر، تبدیل و دیگرگون فرمود ما از پیش، در انتظار دگرگونی این گردش روزگار و چرخش ایام بودیم درست بسان قحطی زده و خشكسالی دیده ای، كه در انتظار باران است. پیشوایانی كه پیرو خدا بودند، پروردگار مهربان را به بندگان و آفریدگان می شناسانند كسی به فردوس برین پا نمی نهد، مگر اینكه پیشوایان آئین خداوندی را شناخته باشد و آنان هم این هدایت یافتگان را مومن بدانند هیچكس به دوزخ قهرین و آتش سوزان، پای نمی نهد، مگر اینكه پیشوایان راستین را انكار كرده باشد و یا آنان، این گمراهان و سركشان را جزو پیروان خویش ندانند

[صفحه 385]

خداوند متعال شما را به اسلام وابسته كرد، و اراده فرموده كه با پیوستن به این آئین شریف، از پلیدی ها پاك شوید و این به آن دلیل است كه نام اسلام توام با سلامتی از گناه و ایمنی از تباهی و فساد بوده، و موجب سرافرازی و افتخار است یزدان مهربان و منان، شریعت اسلام را نسبت به تمام شرائع دیگر امتیازی خاص بخشید و دلائل روشن و آشكار آن را كه عبارت از دانائی به آنچه دیده می شود- مانند قرآن و حكمت- و به آنچه با چشم سر آن را نمی توان دید - مانند عقل- برای شما به عیان بیان فرمود شگفتیهای فناناپذیرش همچون بارانهای بهاری، پر بركت است و جوینده در تاریكیها، فروغ تابان را خواهد یافت درهای رحمت و حكمت و عطوفت گشوده نگردد، مگر به یاری مفاتیح و كلیدهای آن و ظلمت و ضلالت نابود نشود، مگر با مشعلهای فروزان این كیش و آئین مقدس پاك آفریدگار، مومنان را از ناپاكیها منع نمود، و حلال را همچون سبزه های پاك، روا و شایسته فرمود. هر آنكس كه از بیماری گمراهی رنج برد، قرآن برایش داروئی شفابخش است و كسی كه طلب قنائت و بی نیازی كند، تنها این كتاب است كه او را از هر چیز دیگر غنی و بی نیاز میگرداند

[صفحه 386]

پروردگار متعال، گمراه گناهكار را، مهلتی و فرصتی داد و مرگش را به تاخیرانداخت، اما باز او در سلك بی خبران گام نهاد و با گنه كاران، شامگاه را به سپیده رساند. حال آنكه- قطعا- این ره كه میرود او را به سر منزل مقصود نمی رساند، و چندان میل و رغبتش نیست تا دست در دست پیشوای پرهیزكاری نهد و به سعادت و سلامت برسد

[صفحه 386]

چنان در بحر جهالت مسغفرق شدند، تا اینكه آفریدگار، كیفر این ابلهان گمراه و گناهكار را نمایان ساخت و اراده فرمود كه از پشت حجابهای عناد و عصیان و غفلت و ذلت بیرون آیند و مرگ را به پیشوازشان فرستاد. در این هنگام كه پیك مرگ را ببینند، آرزو كنند كه رو بسوی آخرت آورند، اما آخرت از آنان روی برتافته، میخواهند به دنیا پشت كنند اما دنیا سراسر وجودشان را فرا گرفته. با این حال آنچه آرزو میكردند- از لذات و خوشی دنیا - كه در كسب آن سر و جان گرو نهاده بودند، اینك آنانرا بهره ای و سودی نبخشد. من امروز شما و خود را، از این رویدادهای غمین و ننگین، برحذر میدارم. هر فرد دانا باید از زندگی خود سود برد، زیرا بینای دانا كسی است كه حقیقت حق را بشنود و در آن اندیشه كند، سپس به دنیای غدار و ناپایدار بنگرد و به بی دوامی آن آشنا گردد. از دفتر زندگی گذشتگان عبرت آموزد و حكمت اندوزد. آنگاه در راه راست و در فروغ بی پایان گام نهد، مشروط بر آنكه از بیم فرو افتادن در گودالها و پرتگاههای هوی و هوس، لحظه ای از یاد خدا غافل نماند و از لغزش به راه شیطان، سخت اجتناب كند. با یاری ننمودن كافران، به زیان خود قدمی بر ندارد و از راه راست

پا بیرون ننهد. خلاف قول خدا سخن نگوید و برای گفتن سخت راست، ترس به خویشتن راه ندهد پس اینك تو كه به سخنانم گوش میدهی، دل از بیهوشی و گمراهی بدار و چشم از خواب بی خبری بگیر و دست از شتاب كردن در تملك دنیا بشوی و آرام گیر، و در آنچه كه از جانب پروردگار، به زبان پیامبری- كه خواندن و نوشتن نمیدانست- به تو امر و نهی می شود و جز اجرای آن، بشر را چاره ای و گریزی نیست، به دقت اندیشه كن و در كردار آن كوشا باش. تو باید از كسی كه در فرامین رسول خدا راه عصیان می پوید و طریق شیطان می جوید، دوری گزینی و او را در ضلالت و خواری و خسرانش،- كه پیوسته دل و جانش به اینها خشنود است- به حال خود رها سازی. فخر و ناز و عجب و خودپسندی را از خود دور كن و پیوسته بیاد مرگ خویشتن باش و بدان، بی هیچ تردید، این راهی است كه هر كسی از آن می گذرد و مطمئن باش، برگ عیشی كه امروز پیش می فرستی، فردای قیامت، از بركت آن خرسند خواهی شد پس امروز را دریاب، و برای روز دیگر خود جائی و مقامی آماده ساز و برای بازگشت خویش توشه ای پیش فرست. تو ای شنوای سخن راستین، از عناد و سركشی برحذر باش و تو ای غافل راه مانده و خسته و از قیام قیامت بی خبر، اینك تلاشی و كو

ششی بنما، زیرا هیچ كس دیگر ترا مانند آن جان آگاه و بیدار دل، از آن سرا با خبر نمی سازد

[صفحه 387]

این از جمله احكام خلل ناپذیر خداوندی است كه در قرآن كریم عمل به آنها را پاداشی و رضایتی و رحمتی مقرر است و مخالفت با آنها را كیفری و زجری و خشمی از جانب خداست. و آن اینست: بنده ای كه چشم از دار فانی فروپوشد و رو به سرای جاوید نهد، هر چند رنج عبادت بخود هموار ساخته و به ظاهر در كردار خویش، خلوص از خود نشان داده باشد، از این رنج و رفتار، سودی و بهره ای نبرد و آفریدگارش را با یكی از خصائل ذیل- كه از آنها توبه و طلب آمرزش ننموده- ملاقات نماید:- نسبت به آنچه در كار عبادت و عبودیت به او امر شده، راه خطا پوئیده و برای آفریدگار بی همتا، همتائی برگزیده باشد.- با هلاك ساختن كسی، خواسته باشد تا خشم خویش را آرامش بخشد.- از كار زشتی كه كس دیگری مرتكب شده، صحبت كند و داد سخن دهد.- برای رفع نیاز خویش روی به مردم كند و برای نیل به هدف خود، بدعتی در آئین مبین اسلام ایجاد نماید.- با مردم دو روئی نماید و یا از روی نفاق، بد را خوب و نیك را زشت جلوه دهد. در پر معنی بودن این مثل اندیشه كن. زیرا مثل، خود نمایشگر نمونه های بسیاری است

[صفحه 388]

چهار پایان را هدف و آرزوی و آرمانی نیست، مگر شكم خوارگی، و درندگان را مقصود و منظوری نیست، جز خصومت و آزار به غیر. اما غالب زنان را نیت آنست كه دل به زر و زیور و آرایش و پیرایش زندگی و دنیا بندند و نهایت اندیشه هاشان بر اثر این تمایلات، فساد است و زیانكاری حال آنكه مومنان راستین، آرمانی جز فروتنی ندارند و پیوسته اندیشه آنها در كار پند و آموزش و مهربانی است و لحظه ای از بیم قهر خدا غافل نمی مانند بسیاری است


صفحه 383، 384، 385، 386، 386، 387، 388.